خواهر فکر میکنه همخونه ایای قبلیم از من متنفرن :)) کلا در مورد بقیه هم همین حس رو داره، فک میکنه اکثریت از من بدشون میاد و هی تلاش میکنه بقیه منو دوست داشته باشن :)))
راستش تلاشش رو میستایم ولی من نمیتونم بقیه رو مجبور کنم که منو دوست داشته باشن چون خودم شدیدا هوای خودمو دارم و نا گفته نماند من اصن نمیتونم به آدما اعتماد کنم.. بنظرم همه دنبال گوش میگردن که حرفاشونو بشنوی و نوبت به تو که میرسه کاملا قهوه ایت میکنن و البته تو رو هم نمیبینن.. نتیجه اینکه من برای ادما احترام قائلم ولی نمیتونم با کسی صمیمیبشم، یعنی اصلا نمیدونم چطوری باید صمیمیشد :)))